دیگر صاف راه نمیروم....
مهم نیست بگویند : سالم نیستم!
مهم این است
کـــــــــــــــــــــــــه....
همه میدانند
غـــــم تنهایی
کمرم را خم کرده ...!
بـﮧ خـבا بـگو : خط ونشـاטּ دوزخش را بـرایـم نڪـشـב...
جهـنم تر از نبـوבنت جـایی را سـراغ نـבارم ...
گفتم که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من وعشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبی است ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خود باشم آن وقت
جز عشق تو در خاطره من مشغله ای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسود دل من مسأله ای نیست
او راحت از من گذشت
اگر خدا هم راحت از او بگذرد ،
قیامــت را مـــــــن به پا میکنم...!
برای هزارمین بارپرسید
تاحالاشده من دلت روبشکونم؟
منم برای هزارمین باربه دروغ گفتم
نه هیچ وقت
تامبادا دلش بشکنه....
قول داده ام...
گاهـــــــی هر از گاهـــــی
فانـــــوس یادت را میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه،
روشن کنم خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛
هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره،
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم!
اما به هیچ ستارهی دیگری سلام نخواهــــــم کرد..
کاش می فهمیدی
برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛
برعکس …
برای این که میخواهمت ؛ تنهایم
عادت ...!
چه طعمِ تلخی دارد
وقتی آن را با عشق اشتباه بگیری ..
ﺳﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻃﺎﻗﺖ ﺿﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﯿﺸﻪ ﺭﻭ
ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺗﻨﺪﯾﺴﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ . ﻓﻘﻂ
ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺕ
ﺗﻨﺪﯾﺲ ﺑﺴﺎﺯﯼ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺯﺧﻢ ﺗﯿﺸﻪ
ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ
هنوز نیامده ای خدا حافظ؟
تقصیر تو نیست!!
همیشه همین گونه بوده
برو اما من پشت سرت دست نه دل تکان می دهم
رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،
تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمی رسونه
کـــــاش باران بگیرد...
کــ ـــا ش....
شیشـــــه بخـــــ ـــــ ار کند...
من همه ی دلتنگی هایم را رویش " هــــ ـــــ ـــ ا " کنــــــــ ــم...
و با گوشه ی استینـــــم همه را به یکبـــــاره پاک کنم...
حرفهاي زيادي داري
سکوت علامت چيست
نميدانم علامت رضايت است يا همان جواب ابلهان خاموشي است
معني جديدي به سکوت داده اي
سکوتت را ميفهمم
يعني انتظار
ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ...
ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ...
گــآهی دیــدآر از ســَـر اجـبـآر...
نــَـبـودَن هآ ... نـَـدیــدَن هــآ ....
یــَـعـنـی بــُـرو ...!
گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم ..
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!
به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد
که منصرف می شوی…
میخواهی بمانی،
رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!
این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است
رسیده ام به حس برگی که می داند،
باد از هر طرف که بیاید ، سرانجامش افتادن است
دوستان عزیزم به وبلاگ خودتون خوش اومدید.
امیدوارم لحظات خوبی رو در کنار هم داشته باشیم.
نظر یادتون نره.
درد مـــن،
چشمانـــی بـــود کـــه
بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد
و بـــه دیگـــران " چشمـــک "